اعدامـی لحظه ای مکث کرد و بـوسه ای بر طنــاب دار زد!


دادسـتان گفت: صبر کنید، آقــای زنـدانـی این چــــه کـــاریست!؟


زنــدانی خـــنده ای کــرد و گفت:


بیچـــاره طـــناب نــمیزاره زمـــین بیفتم


ولی آدم ها . . . ! بدجـــور زمــینــم زدن...


Sina Moradi