۲۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

طنز - به خیر گذشت...

به خیر گذشت!

واسه شادی روح عکاس صلوات


منبع: کافه کلاسیک ۴

Sina Moradi

  • نظرات [ ۱ ]
    • سینا مرادی
    • چهارشنبه ۷ مرداد ۹۴

    طنز - بیکاری و استخدام

    جوانی از بیکاری رفت باغ وحش پرسید: استخدام دارید؟ 

    یارو گفت مدرک چی داری؟ 

    گفت لیسانس!

    یارو گفت یه کاری برات دارم،حقوقشم خوبه پسره قبول کرد.

    یارو گفت: ما اینجا میمون نداریم میتونی بری توی پوست میمون تو قفس تا میمون برامون بیاد!

    چند روزی گذشت یه روز جمعه که شلوغ شده بود، پسره توی قفس پشتک وارو میزد از میله ها بالا پائین میرفت یهو جوگیر شد زیادی رفت بالا از اون طرف افتاد تو قفس شیره!

    داد زد کمکککککککک شیره افتاد روش دستشو گذاشت رو دهنش گفت: آبرو ریزی نکن منم ممد هم دانشگاهیت، ارشد می‌خوندم!!!


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۲ ]
    • سینا مرادی
    • سه شنبه ۶ مرداد ۹۴

    تنهایی

    از تراکم ابرها می‌ترسم

    می‌روی

    چتری برایم بگذار

    تنها

    زیر شلاق باران می‌ترسم


    ﻭﺳﻌﺖ ﺩﺭﺩ ﻓﻘﻂ ﺳﻬﻢ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻗﺴﻤﺖ ﻏﻢ‌ﻫﺎ ﺷﺪﻩ‌ﺍﻡ،

    ﺩﮔﺮ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﺯ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ است، ﮐﻪ ﺍﺳﯿﺮ ﺷﺐ ﯾﻠﺪﺍ ﺷﺪﻩ‌ﺍﻡ،

    ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﯽ‌ﺗﺎﺏ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺑﻮﺩﻡ، ﻫﻤﺪﻡ ﺳﺮﺩﯼ ﯾﺦ ﻫﺎ ﺷﺪﻩ‌اﻡ،

    ﮐﺎﺵ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻣﺮﺍ ﺧﺎﮎ ﮐﻨﯿﺪ، ﺗﺎ ﻧﺒﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﺪﻩ‌ﺍﻡ ...


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۰ ]
    • سینا مرادی
    • يكشنبه ۴ مرداد ۹۴

    حقیقت تلخ - خیانت و نامردی

    اعدامـی لحظه ای مکث کرد و بـوسه ای بر طنــاب دار زد!


    دادسـتان گفت: صبر کنید، آقــای زنـدانـی این چــــه کـــاریست!؟


    زنــدانی خـــنده ای کــرد و گفت:


    بیچـــاره طـــناب نــمیزاره زمـــین بیفتم


    ولی آدم ها . . . ! بدجـــور زمــینــم زدن...


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۱ ]
    • سینا مرادی
    • شنبه ۳ مرداد ۹۴

    داستان کوتاه - سرنوشت؟؟!!

    زنی زیبا و نازا پیش پیامبر زمانش می‌رود و می‌گوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.

    پیامبر وقت دعا می‌کند و وحی می‌رسد او را نازا خلق کردم.

    زن می‌گوید خدا رحیم است و می‌رود.


    سال بعد باز تکرار می‌شود و باز وحی می آید نازا و عقیم است. زن این بار نیز به آسمان نگاه می‌کند و می‌رود.

    سال سوم، پیامبر وقت، زن را با کودکی در آغوش می بیند. کودک از آن زن ... !!!


    با تعجب از خدا می‌پرسد :بارالها، چگونه کودکی دارد؟! اوکه نازا خلق شده بود!!!؟

    وحی می‌رسد: هر بار گفتم عقیم است، او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت.


    چه خوب بود اگر غم ها را در برابر رحمت الهی باور نمی‌کردیم...


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۲ ]
    • سینا مرادی
    • جمعه ۲ مرداد ۹۴

    طنز - سی دی نصب ویندوز

    لطفا سی دی نصب ویندوز را وارد کنید!!

    کاش میگفت کجا وارد کنید که مردم دچار اشتباه نشن :D


    Sina Moradi
  • نظرات [ ۰ ]
    • سینا مرادی
    • پنجشنبه ۱ مرداد ۹۴

    توماس آلوا ادیسون

    روزی ادیسون از مدرسه به خانه بازگشت و یادداشتی به مادرش داد و گفت: این را آموزگارم داد. گفت فقط مادرت بخواند.

    مادر در حالی که اشک در چشمان داشت، برای کودکش خواند:

    فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است. آموزش او را خود بر عهده بگیرید.


    سال ها گذشت مادرش از دنیا رفته بود. روزی ادیسون که اکنون بزرگ ترین مخترع قرن بود، در گنجه خانه خاطراتش را مرور می کرد. برگه ای در میان شکاف دیوار او را کنجکاو کرد آن را درآورده و خواند.

    نوشته بود: کودک شما کودن است از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم.

    ادیسون ساعت ها گریست.


    و در خاطراتش نوشت:

    توماس آلوا ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان به نابغه قرن تبدیل شد.


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۰ ]
    • سینا مرادی
    • پنجشنبه ۱ مرداد ۹۴

    به سلامتیِ...

    یه ﻧﻔﺮ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ به ﺩﻭﺳﺘﺶ ﮔﻔﺖ ۴۰۰ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺍﺭﯼ ﻗﺮﺽ ﺑﺪﯼ؟ ﮐﺎﺭﻡ ﮔﯿﺮﻩ

    ﺩﻭﺳﺘﺶ ﮔﻔﺖ: آﺭﻩ، ﺷﺐ ﺑﯿﺎ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﺑﮕﯿﺮ.

    ﺷﺐ ﺷﺪ ﻫﺮﭼﯽ ﺯﻧﮓ می زد ﮔﻮﺷﯽ ﺩﻭﺳﺘﺶ می دید ﺧﺎﻣﻮﺷﻪ

    ﺭﻓﺖ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﺩﯾﺪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺍﻭﻧﺠﺎﺱ

    ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ ﺧﺐ ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﯽ می گفتی ﻧﺪﺍﺭﻡ ﭼﺮﺍ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯼ؟

    ﺩﻭﺳﺘﺶ ﮔﻔﺖ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﻓﺮﻭﺧﺘﻤﺶ ...

    ﺑﯿﺎ ﺍﯾﻨﻢ ﭘﻮﻟﺶ...

    به ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺩﻭﺳﺘﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ ...


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۱ ]
    • سینا مرادی
    • پنجشنبه ۱ مرداد ۹۴
    در این وبلاگ جملات و داستان‌های کوتاه، اشعار تاثیرگذار عاشقانه و فلسفی قرار می‌گیرد :-)
    اگه دنبال آموزش و اخبار کامپیوتر و تکنولوژی و ... هستین به سایت Samiantec.ir سر بزنید.
    آرشیو مطالب
    پیوندهای روزانه