۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

دکلمه عشق تلخ

ماهی زیبای مرده

 

نیمه شب آواره و بی‌حس و حال
در سرم سودای جامی بی‌زوال
پرسه‌ای آغاز کردیم در خیال
دل به یاد آورد ایام وصال...


از جدایی یک، دو سالی می‌گذشت
یک، دو سال از عمر رفت و برنگشت


دل به یاد آورد اول بار را
خاطرات اولین دیدار را
آن نظر بازی، آن اسرار را
آن دو چشم مست آهو وار را


همچو رازی مبهم و سربسته بود
چون من از تکرار، او هم خسته بود

  • نظرات [ ۱ ]
    • سینا مرادی
    • جمعه ۳۰ خرداد ۹۹

    دروغ فاحش

     

    بس شنیدم داستان بی‌کسی
    بـس شنیدم قصه دلواپسی
    قصه عشـق از زبان هر کسی
    گفته‌اند از نی حکایت‌ها بسی


    حال بشنو از من این افسانه را
    داسـتان این دل دیوانـه را


    چشم‌هایش بویی از نیرنگ داشت
    دل دریغا ! سینه‌ای از سنگ داشت
    با دلـم انگار قـصد جنگ داشت
    گویـی از با من نشستن ننگ داشت


    عاشقم من، قصد هیچ انکار نیست
    لیک با عاشق نشستن عار نیست

     

  • نظرات [ ۳ ]
    • سینا مرادی
    • چهارشنبه ۲۱ خرداد ۹۹

    مقدس اردبیلی رفت حمام!!

    دید حمامی دارد در خلوت خود می‌گوید: خدایا شکرت که شاه نشدیم،  خدایا شکرت که وزیر نشدیم،  خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدیم.
    مقدس اردبیلی پرسید: آقا خُب شاه و وزیر ظلم می‌کنند، شکر کردی که در آن جایگاه نبودی، چرا گفتی خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدی؟
    گفت : او هم بالاخره اخلاص ندارد ! شما شنیدی میگویند مقدس اردبیلی، نیمه‌شب دلو انداخت آب از چاه بکشه دید طلا بالا آمد ، دوباره انداخت دید طلا بالا آمد، به خدا گفت: خدایا من فقط یک مقدار آب می‌خواهم برای نماز شب، کمک کن!
     مقدس گفت: بله شنیدم ...
    حمامی گفت : اونجا ، نصفه‌شب ، کسی بوده با مقدس؟
     مقدس گفت: نه ظاهراً نبوده ...
     حمامی گفت: پس چطور همه خبردار شدند؟ پس معلوم می‌شود خالص خالص نیست !
    و مقدس اردبیلی می‌گوید یک‌ دفعه به خودم آمدم و به عمق این روایت پی بردم که:  ریا، پنهان‌تر از جنبیدن و حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک است.
    سعی کن آن باشیم که  خدا میخواهد نه آن باشیم که خود میخواهیم و  مغرور  نشویم که شنا گران را هم آب میبرد!!!
    حالا هرکی بسته غذایی به کسی داد،
    درخونه ای یا کوچه ای یاقبرستونی ضدعفونی کرد،
    ودهها کاردیگه هی عکس بگیرین،
    تا اول دوربین آماده نباشه پا از پا جلوتر نمیگذاره و دهها عکس گرفته میشه درحالت های گوناگون
    خدا تو این همه نعمت وکرامت به بندگانت میدی تا حالا کسی ندیدتت، اما بندگان تو  یه قرص نون میدن به یک نیازمند دهها عکس میگیرند و ده نفر همراهشون میبرن و همه جا رو پر میکنند که مبادا کسی نمونده باشه که نبینه عکس اینها رو!!
    خدایا شکرت
    خدایی حق خودت است و بس🙏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

  • نظرات [ ۱ ]
    • سینا مرادی
    • شنبه ۳ خرداد ۹۹
    در این وبلاگ جملات و داستان‌های کوتاه، اشعار تاثیرگذار عاشقانه و فلسفی قرار می‌گیرد :-)
    اگه دنبال آموزش و اخبار کامپیوتر و تکنولوژی و ... هستین به سایت Samiantec.ir سر بزنید.
    آرشیو مطالب
    پیوندهای روزانه