۲ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

دیر نیست...

مات چشمان تواَم، اما دلم درگیر نیست
از تو ای یوسف دلم سیر است و چشمم سیر نیست

این شکاف پشت پیراهن شهادت می‌دهد
هیچ‌کس در ماجرای عشق بی‌تقصیر نیست

از تو پرسیدم برایت کیستم؟ گفتی «رفیق»
آنچه در تعریف ما گفتی کم از تحقیر نیست

هر زمانی روبروی آینه رفتی بدان
در پریشان‌بودنت این آه بی‌تأثیر نیست

قلب من با یک تپش برگشت، گاهی ممکن است
آن‌قدرها هم که می‌گویند گاهی دیر نیست!



   منبع: @AdabSar

  • نظرات [ ۰ ]
    • سینا مرادی
    • پنجشنبه ۱۵ آذر ۹۷

    من هم بهاری داشتم

    این خزانم را نبین من هم بهاری داشتم
    با تمام بی‌کسی‌هایم تباری داشتم

    دست شب تاراج زد بر پیکر خورشید من
    ورنه با آن صبح امیدم قراری داشتم

    بر دلم هر لحظه می‌رویید شوق عاشقی
    در کنار سادگی‌ها روزگاری داشتم

    دیر فهمیدم تفاوت را میان اشک‌ها
    کز تمام نارفیقان چشم یاری داشتم

    سینه می‌سوزد ز فریادی غریب و آشنا
    من وداعی تلخ از یادِ نگاری داشتم

    می‌کشد هر دم به سخره اشک‌هایم را فلک
    خوب می‌داند چه قلب بردباری داشتم

    دیده می‌بندم که حسرت بر دلم بسیار شد
    ای دریغا من در این ویرانه داری داشتم...

  • نظرات [ ۲ ]
    • سینا مرادی
    • پنجشنبه ۱ آذر ۹۷
    در این وبلاگ جملات و داستان‌های کوتاه، اشعار تاثیرگذار عاشقانه و فلسفی قرار می‌گیرد :-)
    اگه دنبال آموزش و اخبار کامپیوتر و تکنولوژی و ... هستین به سایت Samiantec.ir سر بزنید.
    آرشیو مطالب
    پیوندهای روزانه