۲ مطلب در خرداد ۱۴۰۴ ثبت شده است

با که نشتی که چنین خار شدی؟

گل من با که نشستی که چنین خار شدی؟
این چه دردیست بگو از چه گرفتار شدی؟

باغبان غمزده درگوشه‌ی گلخانه‌ی عشق
آه و نفرین کـه بـوده که چنین زار شدی؟

قـاب عکـس تـو مگر زینت دیـوار  نبود؟
قاب عکس چه کسی دیده و دیوار شدی؟

تـو نگاهت همه جا بـود زبان زد به شفا 
چشم بیمـار که را دیـده و بیمار شـدی؟

تـو که خود معدن خوبی و محبت بودی 
از چـه رو سنگ دل و در پـی آزار شـدی؟

مانده‌ام بعد تو با غصه و غم سنگ صبور
از چه رو بـامن دلخسته بـه پیکار شدی؟

رونوشت از @JanJiyarlr

  • نظرات [ ۰ ]
    • سینا مرادی
    • دوشنبه ۲۷ خرداد ۰۴

    این بار اگر که بغض تو نشکست می‌روم

    امروز هم به خاطره پیوست، می‌روم 
    من آنی‌ام که یکسره از دست می‌روم

    من نیز مثل جمع زمین خوردگان تو
    هشیار سویت آمدم و مست می‌روم

    غیر از تو من به هیچکسی دل نبسته‌ام
    حتی اگر که با تو به بن‌بست می‌روم!

    می‌خواستم کنار تو باشم، نخواستی
    حالا که انتظار تو این است می‌روم

    بُگذار درد دل کنم ای سنگدل! ولی
    این بار اگر که بغض تو نشکست، می‌روم

    چیزی برای باختن اینجا نمانده است 
    ای عشق! من بدون تو از دست می روم...

    « نفیسه سادات موسوی »

     

    برگرفته از پست برگزیده قاصدک - دوست کافه‌ای

  • نظرات [ ۰ ]
    • سینا مرادی
    • يكشنبه ۵ خرداد ۰۴
    در این وبلاگ جملات و داستان‌های کوتاه، اشعار تاثیرگذار عاشقانه و فلسفی قرار می‌گیرد :-)
    اگه دنبال آموزش و اخبار کامپیوتر و تکنولوژی و ... هستین به سایت Samiantec.ir سر بزنید.
    آرشیو مطالب
    پیوندهای روزانه