امروز هم به خاطره پیوست، میروم
من آنیام که یکسره از دست میروم
من نیز مثل جمع زمین خوردگان تو
هشیار سویت آمدم و مست میروم
غیر از تو من به هیچکسی دل نبستهام
حتی اگر که با تو به بنبست میروم!
میخواستم کنار تو باشم، نخواستی
حالا که انتظار تو این است میروم
بُگذار درد دل کنم ای سنگدل! ولی
این بار اگر که بغض تو نشکست، میروم
چیزی برای باختن اینجا نمانده است
ای عشق! من بدون تو از دست می روم...
« نفیسه سادات موسوی »
برگرفته از پست برگزیده قاصدک - دوست کافهای