موشی تله موشی را در خانه صاحب مزرعه دید!
به مرغ گوسفند و گاو خبر داد.
همه گفتند این مشکل تو است...
ماری در تله افتاد و زن صاحب مزرعه را گزید.
از مرغ برایش سوپ درست کردند، گوسفند را برای عیادت کنندگان کشتند و گاو را برای مجلس ترحیمش سر بریدند.
ودر تمام این مدت موش فقط از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربطی نداشت فکر می کرد...