خواستم داد شوم گرچه لبم دوخته است

خودم و جدم و جد پدرم سوخته است

 

خواستم جیغ شوم گریه‌ی بی‌شرط شوم

خواستم از همه ی مرحله ها پرت شوم

 

وسط گریه ی من رقص جنوبی کردیم

کامپیوتر شدم و بازی خوبی کردیم

 

کسی از گوشی مشغول به من می‌خندید

آخر مرحله شد غول به من می‌خندید

 

دل به تغییر .. به تحقیر .. به زندان دادم

وسط تلوزیون باختم و جان دادم

 

یک نفر از وسط کوچه صدا کرد مرا

بازی مسخره ای بود رها کرد مرا

با خودم .. با همه .. با ترس تو مخلوط شدم / شوت بودم که به بازی بدی شوت شدم

خشم و توپیدن من در پی یاری تازه / ترس گل دادن تو در وسط دروازه

انچه میرفت و نمی رفت فرو من بودم / حافظ این همه اسرار مگو من بودم

( آفرین بر نظرلطف خطا پوشش ) بود / یکنفر آنطرف گوشی خاموشش بود

 

از تحمل که گذشتم .. به تحمل خوردم / دردم این بود که از یار خودی گل خوردم

حرفی از عقل بداندیش به یک مست زدند / باختم .. آخر بازی همگی دست زدند

از تو آغاز شدم تا که به پایان برسم / رفتم از کوچه که شاید به خیابان برسم

بوی زن دادم و زن داد به موی فشنم / راه رفتم که به بیراهه ی خود مطمئنم

 

عینک دودی ام از تو متلک می انداخت / بعد هر سکس .. مرا عشق به شک می انداخت

خواندم و خواندی ام از کفر هزاران آیه / بعد بر باد شدم با موتور همسایه

حس عصیان زنی که وسط سیبم بود / حس سنگینی چاقوت که در جیبم بود

زنگ می خوردی و قلبم به صدا دوخته بود ؟/ تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود ؟

 

روحت اینجا و تن دیگری ات می لرزید / اوج لذت به تن بندری ات می لرزید

خسته از آنچه که بود و بخدا هیچ نبود / خسته از منظره ی خسته ی تهران در دود

خسته از بودن تو .. خسته تر از رفتن تو / خسته از (مولوی) و (شوش) به (راه آهن ) تو

خسته از بازی این پنجره ی وابسته / رفتم از شهر تو با سوت قطاری خسته

 

وسط گریه ی آخر .. وسط (تا به ابد) / تخت بودم به قطاریدن تهران - مشهد

شب تکان خورد و به ماتحت صدا خارج کرد / دستی از دست تو از رییل .. مرا خارج کرد

سوختم از شب لب بازی آتش با من / شوخی مسخره ی فاحشه هایش با من

کز شدم کنج اتاقم .. وسط کمرویی / (نیچه) خواندم وسط خانه ی دانشجویی

 

مرده بودی و کسی در نفس مان جان داشت / مرده بودی و کسی باز بتو ایمان داشت

کشتمت .. تن زده در ورطه ی خون رقصیدم / پشت هر میکروفون از فرط جنون رقصیدم

بال دادیم که بر سیخ کبابش کردند / شعر خواندیم اگر فحش حسابش کردند

دکتر مرده که پای شب بیمار بماند / (هرکه این کار ندانست در انکار بماند)

 

فحش دادند و دلم خون شد و عمری خون خورد / تلخ گفتند و کسی با خود تو زیتون خورد

شب من وصل شد از گریه به شبهای شما / شب قسم خورد به زیتون و به لبهای شما

شب قرص از وسط تیغ .. شب دار زدن / شب تا صبح کنار تلفن زار زدن

شب سنگینی یک خواب کنار تختم / لمس لبخند تو در طول شب بدبختم

 

شب دیوار و شب مشت .. شب هرجایی / شب آغوش کسی در وسط تنهایی

شب پرواز شما از قفس خانگی ام / شب دیوانگی ام در شب دیوانگی ام

پاره شد خشتک من روی کتاب دینی / ( تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی )

خام بودم که مرا سوختی از بس پختم / پاره شد پیرهنم .. دیدم و دیدی لختم..

 

فحش دادم بتو از عقل .. نه از بدمستی / مست کردم به فراموشی ( بار هستی )

از گذشته شب تو تا به هنوزم آمد / مست کردم که نفهمم چه به روزم آمد

وسط آینه دیدی و ندیدم خود را / در شب یخ زده سیگار کشیدم خود را

به خودم زنگ زدم توی شبی پاییزی / دود سیگار شدم تا که نبینم چیزی

 

درد بودیم اگر درد شناسی کردیم / کافه رفتیم ولی بحث سیاسی کردیم

گریه کردیم به همراهی هر زندانی / فحش دادیم به آقای شب طولانی

گریه کردیم ولی زیر پتویی ساکت / فحش دادیم به اخبار تو در اینترنت

عشق .. آزادی تو بود و نبودی پیشم / ( من که بدنام جهانم .. چه صلاح اندیشم ؟)

 

سرد بود آن شب و چندی ست که شبها سردند / ما که کردیم دعا تا که چه با ما کردند..

صبح خورشید زد و شب که به پایان نرسید / بتو پیغام من از داخل زندان نرسید

گریه کردم به امیدی که ندارم در باد / ( آه.. کز چاه برون امد و در دام افتاد )

خنده ام مثل همه چیزم و دنیا الکی ست / اول و آخر این قصه ی پر غصه یکی ست

 

از دروغی که نگفتیم و بما میشد راست / ( کس ندانست که منزلگه مقصود کجاست )

خسته از هرچه نبوده ست که حتما بوده / خسته از خستگی این شب خواب آلوده

می نشینم وسط گریه ی تهران در دود / می نشینم جلوی عکس زنی خواب آلود

گم شده در وسط اینهمه میدان شلوغ / بغض من می ترکد در شب تو با هر بوق

 

به کسی در وسط آینه ها سنگ زدن / به زنی منتظر هیچ کست زنگ زدن

به زنی با لب خشکیده و چشمی قرمز / به زنی گریه کنان روی کتاب (حافظ )

به زنی سرد شده در دل تابستانت / به زنی رقص کنان در وسط بارانت

به زنی خسته از این آمدن و رفتن ها / به زنی بیشتر از بیشتر از تو .. تنها

 

(( سید مهدی موسوی ))

 

کپی از ڋخترآبلالویی🍒 در شبکه اجتماعی کافه