۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فاز سنگین» ثبت شده است

ما شکست خوردیم


ما شکست خوردیم
در آسانسوری که پایین می رفت

خوابِ رقصیدن بر بامِ آسمان خراش می دیدیم
وَ رؤیاهای ما
با پوکه ی سیگارهایمان
زیرِ میزهای تحریرلگدمال می شدند.

آن قدر به جلدِ مفتش خزیدیم
که چرکنویسِ سروده هامان
از نسخه ی نهایی شان شاعرانه تر شدند

وَ ندانستیم که زخم
با پنهان کردنِ چرک
درمان نمی شود.


« یغما گلرویی »

  • نظرات [ ۳ ]
    • سینا مرادی
    • جمعه ۱ مرداد ۹۵

    سرنوشت رازداری ، دار باشد بهتر است


    رو به روی پنجره دیوار باشد بهتر است

    بین ما این فاصله "بسیار" باشد بهتر است


    من به دنبال کس‍ی بودم که "دلسوزی" کند

    همدمم این روزها سیگار باشد بهتر است


    من نگفتم آنچه حلاج از تو دید و فاش کرد

    سر نوشت "رازداری" ، دار باشد بهتر است !


    خانه‌ی بیچاره‌ای که سرنوشتش زلزله است

    از همان روز نخست آوار باشد بهتر است


    گاه نفرت حاصلش عشق است ، این را درک کن

    گاه اگر از تو دلم بیزار باشد بهتر است


    « حسین زحمتکش »

  • نظرات [ ۲ ]
    • سینا مرادی
    • شنبه ۲۵ ارديبهشت ۹۵

    خودکار قرمز...

    ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﺴﺮﻭ ﭘﺮﻭﯾﺰ

    ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﺁﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺗﻮﯼ ﺗﺒﺮﯾﺰ


    ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﻧﻘﺾ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍﺳﺎﺳﯽ

    ﻭ ﺑﻌﺾ ﮔﻔﺘﻤﺎﻥ‌ﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﺳﯽ


    ﻭﻟﯽ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺩﻭﺭ ﺍﻧﺪﯾﺶ، ﺍﺯ ﭘﯿﺶ

    ﻗﺮﺍﺭﯼ ﺭﺍ ﻧﻬﺎﺩ ﺑﺎ ﺯﻥ ﺧﻮﯾﺶ


    ﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﮔﺮ ﺁﻣﺪ ﺯﻣﺎﻧﯽ

    ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﻦ ﭘﯿﺎﻣﯽ ﯾﺎ ﻧﺸﺎﻧﯽ


    ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺁﺑﯽ ﺑﻮﺩ ﻣﺘﻨﺶ

    ﺑﺪﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺑﯽ ﻏﻞ ﻭ ﻏﺶ


    ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺭﻧﮓ ﻗﺮﻣﺰ ﺑﻮﺩ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ

    ﺑﺪﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺍﺟﺒﺎﺭ


    ﺗﻤﺎﻣﺶ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﺯﻭﺭ ﺯﻭﺭﯼ‌ﺳﺖ

    ﺳﺮﺍﭘﺎﯾﺶ ﺩﺭﻭﻍ ﻭ ﯾﺎﻭﻩ ﮔﻮﯾﯽ‌ﺳﺖ


    ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺭﻭﺯﯼ ﺁﻣﺪ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ

    ﮔﺮﻓﺖ ﺁﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﻧﻮﯼ ﭘﺮ ﺩﺭﺩ


    ﮔﺸﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺁﺑﯽ

    ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﻮﯼ ﺑﺎ ﺧﻂ ﮐﺘﺎﺑﯽ


    ﻋﺰﯾﺰﻡ، ﻋﺸﻖ ﻣﻦ، ﺣﺎﻟﺖ ﭼﻄﻮﺭ ﺍﺳﺖ؟

    ﺑﮕﻮ ﺑﯽ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﺣﻮﺍﻟﺖ ﭼﻄﻮﺭ ﺍﺳﺖ؟


    ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﭙﺮﺳﯽ، ﺧﻮﺏ ﺑﺸﻨﻮ

    ﻣﻼﻟﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﯼ ﺗﻮ


    ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﺭﺍﺣﺘﻢ، ﮐﯿﻔﻮﺭ ﮐﯿﻔﻮﺭ

    ﺑﺴﺎﻁ ﻋﯿﺶ ﻭ ﻋﺸﺮﺕ ﺟﻮﺭ ﻭﺍ ﺟﻮﺭ


    ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﺳﯿﻨﻤﺎ ﻭ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﺍﺳﺖ

    ﻏﺬﺍ، ﺁﺟﯿﻞ، ﻣﯿﻮﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺖ


    ﮐﺘﮏ ﺑﺎ ﭼﻮﺏ ﯾﺎ ﺷﻼﻕ ﻭ ﺑﺎﻃﻮﻡ

    ﺗﻤﺎﻣﺎ ﺷﺎﯾﻌﺎﺗﯽ ﻫﺴﺖ ﻣﻮﻫﻮﻡ


    ﻫﺮ ﺁﻥ ﮐﺲ ﮔﻮﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﭼﻮﺏ ﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ

    ﺑﺪﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﺩﺭﻭﻏﯽ ﺷﺎﺧﺪﺍﺭ ﺍﺳﺖ


    ﮐﺠﺎ ﺗﻔﺘﯿﺶ ﻫﺎﯼ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﯼ ﺳﺖ؟

    ﮐﺠﺎ ﺳﻠﻮﻝ ﻫﺎﯼ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ ﺳﺖ؟


    ﺩﺭ اینجا ﺑﺎﺯﺟﻮ ﺍﺻﻼ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ

    ﺷﮑﻨﺠﻪ ﯾﺎ ﮐﺘﮏ ﻋﻤﺮﺍ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ


    ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﺗﻤﺎﻣﺎ ﺑﯿﺴﺖ اینجا

    ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﻗﺮﻣﺰ ﻧﯿﺴﺖ اینجا


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۶ ]
    • سینا مرادی
    • يكشنبه ۱۵ آذر ۹۴

    دلتنگی بی پایان، شاید روزی بفهمد ...

    شـایــد روزی بـفهمـد ،

    بـه خــاطـرش …

    از چه‌هــا گــذشتــم !

    امّــا ؛

    حــال کـه نـمی‌دانـــد … بگذار نداند !!!

    سهم “من” از “تـــــــــــو”

    عشق نیستــــــــــــــ ، ذوق نیستـــــــــــــــــــــــــــــ ، اشتیاق نیستــــــ

    همان دلتنگی بی‌پایانیست

    که روزهــــــــــــــا دیوانــــــــه‌ام می‌کند شب‌ها حیرانم!


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۴ ]
    • سینا مرادی
    • سه شنبه ۱۰ آذر ۹۴

    تاوان زخم هایی که خوردم ...

    به تـــاوان تـــمام زخم‌هایی کــه خــوردم،


     زخــمی خــواهم زد کــه شــعله‌اش دنیـــا را فراگیرد


    تــــر و خــشک با هـــم بــــسوزد …


     دیگـــر هــیچ شــــغالی ادعای گـــــرگی نکند،


    و دیگر هیچ شیری در جنگل نماند


    چون این بار در لباس گرگ به جنگل خواهم رفت


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۵ ]
    • سینا مرادی
    • پنجشنبه ۱۴ آبان ۹۴

    تا آخر عمر...

    خیانت
    تا آخر عمر
    درگیرم خواهی بود...

    انکار نکن،
    مقایسه
    تو را از پای در می‌آورد...

    Sina Moradi
  • نظرات [ ۳ ]
    • سینا مرادی
    • يكشنبه ۱ شهریور ۹۴

    بی سوادان قرن ۲۱

    بی سوادان قرن ۲۱ 

    کسانی نیستند که

    نمی توانند بخوانند و بنویسند،

    بلکه کسانی هستند که

    نمی‌توانند

    آموخته‌های کهنه را دور بریزند

    و دوباره بیاموزند …

    (الوین تافلر)


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۱ ]
    • سینا مرادی
    • شنبه ۲۰ تیر ۹۴

    گرگ را زندانی کنید...!

    ﺍﻻﻍ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﻒ ﺁﺑﯽ ﺍﺳﺖ،

    ﮔﺮﮒ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﻋﻠﻒ ﺳﺒﺰ ﺍﺳﺖ،

     

    ﺭﻓﺘﻨﺪ ﭘﯿﺶ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺟﻨﮕﻞ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﯿﺮ ﻭ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ.

    ﺷﯿﺮ ﮔﻔﺖ: ﮔﺮﮒ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﮐﻨﯿﺪ...!

     

    ﮔﺮﮒ ﮔﻔﺖ: ﻣﮕﻪ ﻋﻠﻒ ﺳﺒﺰ ﻧﯿﺴﺖ؟

    ﺷﯿﺮ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﻒ ﺳﺒﺰﻩ ﻭﻟﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺗﻮ ﺑﺤﺚ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺍﻻﻏﻪ...


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۴ ]
    • سینا مرادی
    • پنجشنبه ۱۸ تیر ۹۴

    دخترک

    روسریت را سفت ببند!

    لباس هایت پوشیده باشد...!

    آرایش نکن...!

    اگر راه دارد زیبا هم نباش...!

     

    دخترک!

    پنهان کن خویش را...!

    این‌جا "ایران" است!

    در دانشگاه هزاران خواستگار داری، ولی تنها خواستار یک شب اند...

    درخیابان صدها راننده ی شخصی داری، اما مقصد همه یک مکان خالیست و بس...

    کمی که فکر کنی لرزه بر بدنت می افتد...

     

    دخترک!

    اینجا چشم ها گرسنه تر از معده هاست...

    سیراب شدن چشم ها خیال باطل است...

    از دید مردم این‌جا

    اگر زیبا باشی "هرزه ای" ...

    اگر خوش لباس باشی "فاحشه ای" ...

    اگر اجتماعی باشی "خرابی"...

    اگر سرد باشی لابد قیمتت بالاست!

    به هر حال تو خریدنی هستی خواه نرخ کم خواه نرخ زیاد!

     

    دخترک!

    این‌جا زن بودن دل شیر می‌خواهد...

    این‌جا باید "مرد" باشی تا بتوانی "زن" بمانی...


    Sam

  • نظرات [ ۱ ]
    • سینا مرادی
    • چهارشنبه ۱۷ تیر ۹۴

    بیاور قطره ی اخلاص، دریا کردنش با من...

    اونی که باس به ما می‌رسید، رسید… شما ندو… نمیرسی…

    N2Nmrsi

     

    هر ردپای آهویی را که دیدی دنبال نکن...

    این روزها زیادند گرگ هایی که با کفش آهو راه می‌روند!

     

    دروغ بگو تا باورت کنند

    آب زیر کاه باش تا بهت اعتماد کنند

    بی غیرت باش تا آزادی حس کنند

    خیانت هایشان را نادیده بگیر تا آرام باشند

    کذب بگو تا عاشقت شوند

    هرچه نداری بگو دارم هرچه داری بگو بهترینش را دارم

    اگه ساده ای ، اگه راستگویی ، اگه باوفایی ، اگه با غیرتی اگه یکرنگی بدان که همیشه تنهایی رفیق …

     

    مشکل ﺩﻧﯿﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻓﻬﯿﻢ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺗﺮﺩﯾﺪﻧﺪ

    اما

    ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺍﺣﻤﻖ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ !

     

    شاهی برای سرگرمی خود بازی ساخت که همه بر سنگ ترازو روند و هر کس که وزنش کمتر بود کشته شود.

    از بخت بدم منو یارم رو به روی هم افتادیم.

    من برای اینکه یارم زنده بماند ده روز غذا نخوردم.

    روز مسابقه خود را سبک گرفتم،

    غافل از اینکه یارم به پاهایش وزنه وصل کرده بود…

     

    در دنیای ما شغال‌ها وکفتارها توبه کرده اند...

    لاشخورها لاشخوری نمی کنند!

    اما

    امان از آهوهای تازه به دوران رسیده...

     

    ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﺷﮏ‌ ﻫﺎﯾﻢ ﻧﺒﺎﺵ!

    ﺍﺯ ﻟﺒﺨﻨﺪﻡ ﺑﺘﺮﺱ ﮐﻪ ﻣﻌﻨﺎﯾﺶ ﺍﺷﮏ‌ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺗﻮﺳﺖ

     

    من درگذشته ام در گذشته ام!

     

    خداوندا…!

    قسمتت و حکمتت بماند برای آن‌هایی که درکش می‌کنند!

    برای من نفهم

    فقط معجزه کن...

     

    If you want to make an apple pie from scratch,

    You must first create the universe.

     

    My plan is to forgive and forget:

    Forgive myself from being stupid

    &

    Forget you ever existed...

     


    삼 - 사먄덱 - 시나 모라삼

    Sina Moradi

  • نظرات [ ۱ ]
    • سینا مرادی
    • سه شنبه ۱۶ تیر ۹۴
    در این وبلاگ جملات و داستان‌های کوتاه، اشعار تاثیرگذار عاشقانه و فلسفی قرار می‌گیرد :-)
    اگه دنبال آموزش و اخبار کامپیوتر و تکنولوژی و ... هستین به سایت Samiantec.ir سر بزنید.
    آرشیو مطالب
    پیوندهای روزانه