کودکی مادرش را برد بیمارستان،
دکتر گفت: مادرت میمیرد!
بچه گفت: کِی؟؟
دکتر گفت: پاییز!!!
بچه گفت: پاییز کِیه؟؟
گفت وقتی که برگ ها میریزند...
بچه آمد خانه، نخ و سوزن برداشت رفت تا تمام برگهای شهر را به درختان بدوزد...
کودکی مادرش را برد بیمارستان،
دکتر گفت: مادرت میمیرد!
بچه گفت: کِی؟؟
دکتر گفت: پاییز!!!
بچه گفت: پاییز کِیه؟؟
گفت وقتی که برگ ها میریزند...
بچه آمد خانه، نخ و سوزن برداشت رفت تا تمام برگهای شهر را به درختان بدوزد...
آخی:((
دلم سوخت..
یاد خودم افتادم ودورانی که مامانم درگیربیماری شد...آخه گفتن فقط ۵درصدامکان زنده بودنش هست..دوبارسرش حراجی شدویه چندروزدکترش روخواستن مجبورشدبرگرده تهران این وسط یه دکترسهمیه ایی رفته بودبالای سرمامانم وخُب افت فشارروتشخیص نداده بود..
اعلام فوت کرد:||
داداشم تماس گرفت بادکتر گفت خودم نزدیک شهرم تومسیرم دارم میام ...هیچی دوباره برگشت مامانم ...چه روزایی بود:|
آدماتوهرسنی باشن به پدرومادرشون نیازدارن ..خدایاهیچ مادروپدری درگیربیماری نشه♡