یه روز به من گفت: میخوام باهات دوست بشم!

 آخه میدونی من این‌جا خیلی تنهام...

 بهش لبخند زدم و گفتم:

آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام...

یه روز دیگه بهم گفت: میخوام تا ابد باهات بمونم،

آخه میدونی من اینجا خیلی تنهام...

بهش لبخند زدم  و گفتم:

آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام

به روز دیگه بهم گفت: میخوام برم یه جای دور

جایی که هیچ مزاحمی نباشه وقتی همه چیز حل شد تو هم بیا اونجا

آخه میدونی من اینجا خیلی تنهام...

بهش لبخند زدم و گفتم:

آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام...

یه روز تو نامه برام نوشت:

من این‌جا یه دوست پیدا کردم آخه میدونی من اینجا خیلی تنهام 

...

 براش یه لبخند کشیدم و زیرش نوشتم:

 آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام...

 یه روز تو نامه برام نوشت :

من قرار با این دوستم تا ابد زندگی کنم آخه میدونی من اینجا خیلی تنهام...

براش یه لبخند کشیدم زیرش نوشتم:

آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام...

حالا دیگه اون تنها نیست و از این بابت خوشحالم و چیزی که بیش‌تر از اون خوشحالم میکنه اینه که هنوز نمیدونه که من خیلی تنهام...


آخه میدونی؟ منم خیلی تنهام...


Sina Moradi