پسر: میشه بمونی؟؟؟
دختر: نه ما که قبلا حرفامونو زدیم... بازشروع نکنااااا...
پسر: باشه خب آخه من دوست دارم...
دختر: خب منم دوست دارم
پسر: خب پس اینکارا چیه؟ هااا؟
دختر: گفتم که نمیشه
پسر: آخه... باشه پس... مواظب خودت باش!
دختر: باشه خب کاری نداری؟
پسر: ...
دختر: الو
پسر: جانم بگو!
دختر: گفتم حرفی نداری؟
پسر: نه... تو خواسته ای نداری؟؟؟
دختر: فقط یه چیز؛ اگه یه روز خواستی منو ببینی واسم گل رز آبی میاری؟؟؟
پسر: چرا که نه...
پسر: خداحافظت عشقم...
دختر: نه یه دقه صب کن...
پسر قطع کرد و نشنید...!
دختر اشک از چشماش سرازیر شد.
بعد از یه ماه دختر بخاطر سرطانش مرد!!!
نامه ای که نوشته بود:
سلام... ازم دلخوری؟ خب... نخواستم با دیدن غم هام درد بکشی!
ناراحت نباش از دستم...
لامصب زود قطع کردی نشد بت بگم خیلی دوست دارم...
راستی گل رزهایی رو که قولشو دادی... هنوز سر قولت هستی دیگه؟؟؟
پاشو بیا سر خاکم دیوونه تنهام...
غافل از این که پسر همون روز خداحافظیشون خودکشی کرده...!!!