داستان کوتاه - سرنوشت؟؟!!

زنی زیبا و نازا پیش پیامبر زمانش می‌رود و می‌گوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.

پیامبر وقت دعا می‌کند و وحی می‌رسد او را نازا خلق کردم.

زن می‌گوید خدا رحیم است و می‌رود.


سال بعد باز تکرار می‌شود و باز وحی می آید نازا و عقیم است. زن این بار نیز به آسمان نگاه می‌کند و می‌رود.

سال سوم، پیامبر وقت، زن را با کودکی در آغوش می بیند. کودک از آن زن ... !!!


با تعجب از خدا می‌پرسد :بارالها، چگونه کودکی دارد؟! اوکه نازا خلق شده بود!!!؟

وحی می‌رسد: هر بار گفتم عقیم است، او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت.


چه خوب بود اگر غم ها را در برابر رحمت الهی باور نمی‌کردیم...


Sina Moradi

  • نظرات [ ۲ ]
    • سینا مرادی
    • جمعه ۲ مرداد ۹۴

    طنز - سی دی نصب ویندوز

    لطفا سی دی نصب ویندوز را وارد کنید!!

    کاش میگفت کجا وارد کنید که مردم دچار اشتباه نشن :D


    Sina Moradi
  • نظرات [ ۰ ]
    • سینا مرادی
    • پنجشنبه ۱ مرداد ۹۴

    توماس آلوا ادیسون

    روزی ادیسون از مدرسه به خانه بازگشت و یادداشتی به مادرش داد و گفت: این را آموزگارم داد. گفت فقط مادرت بخواند.

    مادر در حالی که اشک در چشمان داشت، برای کودکش خواند:

    فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است. آموزش او را خود بر عهده بگیرید.


    سال ها گذشت مادرش از دنیا رفته بود. روزی ادیسون که اکنون بزرگ ترین مخترع قرن بود، در گنجه خانه خاطراتش را مرور می کرد. برگه ای در میان شکاف دیوار او را کنجکاو کرد آن را درآورده و خواند.

    نوشته بود: کودک شما کودن است از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم.

    ادیسون ساعت ها گریست.


    و در خاطراتش نوشت:

    توماس آلوا ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان به نابغه قرن تبدیل شد.


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۰ ]
    • سینا مرادی
    • پنجشنبه ۱ مرداد ۹۴

    به سلامتیِ...

    یه ﻧﻔﺮ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ به ﺩﻭﺳﺘﺶ ﮔﻔﺖ ۴۰۰ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺍﺭﯼ ﻗﺮﺽ ﺑﺪﯼ؟ ﮐﺎﺭﻡ ﮔﯿﺮﻩ

    ﺩﻭﺳﺘﺶ ﮔﻔﺖ: آﺭﻩ، ﺷﺐ ﺑﯿﺎ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﺑﮕﯿﺮ.

    ﺷﺐ ﺷﺪ ﻫﺮﭼﯽ ﺯﻧﮓ می زد ﮔﻮﺷﯽ ﺩﻭﺳﺘﺶ می دید ﺧﺎﻣﻮﺷﻪ

    ﺭﻓﺖ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﺩﯾﺪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺍﻭﻧﺠﺎﺱ

    ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ ﺧﺐ ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﯽ می گفتی ﻧﺪﺍﺭﻡ ﭼﺮﺍ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯼ؟

    ﺩﻭﺳﺘﺶ ﮔﻔﺖ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﻓﺮﻭﺧﺘﻤﺶ ...

    ﺑﯿﺎ ﺍﯾﻨﻢ ﭘﻮﻟﺶ...

    به ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺩﻭﺳﺘﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ ...


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۱ ]
    • سینا مرادی
    • پنجشنبه ۱ مرداد ۹۴

    فرشته ی مرگ، سرنوشت

    ﺭﻭﺯﯼ فرشته ی ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﺳﺖ!

    ﻣﺮﺩ: ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻧﯿﺴﺘﻢ! 

    فرشته ی ﻣﺮﮒ: ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﻟﯿﺴﺖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.

    ﻣﺮﺩ: خب، ﭘﺲ ﺑﯿﺎ ﺑﺸﯿﻦ ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯼ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ.

    فرشته ی ﻣﺮﮒ: حتما.


    ﻣﺮﺩ ﺑﻪ فرشته ی ﻣﺮﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﻭ ﭼﻨﺪ ﻗﺮﺹ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﯾﺨﺖ...

    فرشته ی مرﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ...

    ﻣﺮﺩ ﻟﯿﺴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺳﻢ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﻟﯿﺴﺖ ﺣﺬﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ. 


    ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ فرشته ی ﻣﺮﮒ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﺁﻏﺎﺯ می کنم.


    ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ،

    *ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺁﻧﻬﺎ تلاش ﮐﻨﯽ،

    ﺍﻣﺎ

    *ﻫﺮﮔﺰ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ...


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۱ ]
    • سینا مرادی
    • چهارشنبه ۳۱ تیر ۹۴

    طنز - هر جور راحتی...

    هر وقت یکی بهتون گفت: « هر جور راحتی »

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    با مشت بزن تو دهنش تا بفهمه چطوری راحتی...😂😂😂😂


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۱ ]
    • سینا مرادی
    • چهارشنبه ۳۱ تیر ۹۴

    طنز - این پست آخرمه!!!

    دختره ۴۸ ثانیه س عضو شده، پست گذاشته دوستان ممنون منو تحمل کردین، خدافظ... این پست آخرمه!!!


    حالا کامنتا:

    * نرو آبجی

    * ما بهت عادت کردیم

    * کی آجی منو اذیت کرده 


    اونوقت من این‌جا مثل شاطر نونوا پست میذارم 

    بخدا کسی عین خیالشم نیست😞


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۲ ]
    • سینا مرادی
    • چهارشنبه ۳۱ تیر ۹۴

    استعفای من از زمین...

    به غسالخانه نبرید مرا...!

    من از مرده شورها می‌ترسم،

    آن‌ها عاشق من نیستند که نوازشم کنند،

    می‌ترسم کبود کنند تمام بدنم را...!

    بگویید او خودش بیاید...،

    بگویید خودش کفنم کند

    رو به قبله نه!

    رو به آغوشش...

    بگویید موهایم را بریزد روی صورتم و ببندد چشم‌هایم را،

    و لبانم...

    نه نه...

    نگذارید ببوسد لبانم را!

    شنیده ام شگون ندارد...

    بگویید بجای اذان و دعا نامش را

    آنقدر تکرار کند در گوشم

    تا بلکه این دم آخر ایمان بیاورم به خدا ...!

    بگویید خودش خاک بریزد روی تنم و برود...

    برود و برنگردد...  

    آخر وقتی هست دل مردن ندارم...!


    همین...

    تمام شدند حرف‌هایم...،

    اگر نیامد،

    فقط... فقط به او بگویید

    همین خیابان ها و پنجره ها قاتل جانم شدند...

    بگویید او بی تقصیر است

    فقط کمی...

    کمی نیامد...!


    خداوندا امضا کن...

    به یکتایی ات قسم،

    کم آورده‌ام...

    بازکن نامه را،

    استعفاى من است از زمینت...

    مبارک خودت باشد.

    این‌جا کسی مرا دوست ندارد...


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۰ ]
    • سینا مرادی
    • چهارشنبه ۳۱ تیر ۹۴

    علی ولی پور ملقب به علی بابا


    علی ولی پور ملقب به علی بابا و متولد چهارم اسفند هزار و سیصد و هفتاد و یک، ساکن اسلامشهر و خانواده ی چهار نفره با دو فرزند


    سال هشتاد و هشت موزیک رو به صورت مبتدی شروع کرد و بعد از مدتی با اولین قرار داد رسمی با کمپانی آی وی رکورد اولین آهنگ های خود به اسم یک حس بد، عقده یک و بخند رو بصورت رسمی منتشر کرده.

     

    سال نود با بهزادپکس آشنا شده و بعد از مدتی  همکاریشون رو شروع کردن و دو آهنگ تقاص  و کی گفته حال من بده رو منتشر کردن .

     

    بعد این دو ترک آهنگای بعدی خود به اسم یه حس بد ۲ و عقده ۲ و خاطره رو بیرون داد.


    علی بابا مانند بهزاد پکس سبک آهنگ هایش بیش تر دیسلاو و غمگین هستند.


    ویرایش: سینا مرادی بلاگ

    منبع: تنها دات رزبلاگ



    در ادامه ی مطلب چندنمونه از آهنگ های زیبای علی بابا را معرفی می‌کنم.

  • نظرات [ ۱ ]
    • سینا مرادی
    • سه شنبه ۳۰ تیر ۹۴

    ویژوال استودیو ۲۰۱۵ برای دانلود قرار گرفت

    پس از مدت‌ها انتظار٬ دیشب و بدون هیچ‌گونه مراسمی، جدیدترین ابزار توسعه دهندگان ویندوز با نام Visual Studio 2015 برای دانلود در دسترس عموم قرار گرفت. این ابزار توسعه که یکی از مهم‌ترین ارکان ویندوز 10 قلمداد می‌شود، نقش کلیدی را برای سرنوشت مایکروسافت ایفا خواهد کرد و مایکروسافت به توسعه‌ی آن توجه ویژه‌ای داشته است.


    لینک ادامه ی مطلب

  • نظرات [ ۰ ]
    • سینا مرادی
    • سه شنبه ۳۰ تیر ۹۴
    در این وبلاگ جملات و داستان‌های کوتاه، اشعار تاثیرگذار عاشقانه و فلسفی قرار می‌گیرد :-)
    اگه دنبال آموزش و اخبار کامپیوتر و تکنولوژی و ... هستین به سایت Samiantec.ir سر بزنید.
    آرشیو مطالب
    پیوندهای روزانه