۱۱۳ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

وقتی که می‌رفتی

وقتی که می‌رفتی،

بهار بود


تابستان که نیامدی،

پاییز شد


پاییز که برنگشتی،

پاییز ماند


زمستان که نیایی،

پاییز می‌ماند


تو را به دل پاییزی‌ات،

فصل‌ها را به هم نریز!


« عباس معروفی »

  • نظرات [ ۲ ]
    • سینا مرادی
    • سه شنبه ۲۶ مرداد ۹۵

    بی ابر باران گرفت

    اگه این شعر رو صدبار هم بخونم برای صدو یکمین بار اشک توی چشمام جمع میشه، شاعرشم نمیدونم کیه


    روز اول بی‌هوا قلب مرا دزدید و رفت

    روز دوم آمد و اسم مرا پرسید و رفت


    روز سوم آخ! خالی هم کنار لب گذاشت 

    دانه‌ی دیوانگی را در دلم پاشید و رفت


    روز چهارم دانه‌اش گل داد و او با زیرکی

    آن غزل را از لبم نه از نگاهم چید و رفت


    با لباس قهوه‌ای آن روز فالم را گرفت

    خویش را در چشم‌های بی‌قرارم دید و رفت


    فیل را هم این بلا از پا می‌اندازد خدا !

    هی لب فنجان خود را پیش من بوسید و رفت


    او که طرز خنده‌اش خانه خرابم کرده بود

    با تبسم حال اهل خانه را پرسید و رفت


    تا بچرخانم دلش را نذرها کردم ولی

    جای دل، از بخت بد، دلبر خودش چرخید و رفت


    زیر باران راه رفتن، گفت می‌چسبد چقدر!

    با همین حالش به من حال دعا بخشید و رفت


    استجابت شد چه بارانی گرفت آن‌شب ولی

    بی‌ من او بارانیش را پا شد و پوشید و رفت


    روز آخر بی‌دعا بی‌ابر هم باران گرفت

    دید اشکم را نمی‌دانم چرا خندید و رفت


  • نظرات [ ۳ ]
    • سینا مرادی
    • پنجشنبه ۲۱ مرداد ۹۵

    وصیت نامه وحشی بافقی

    روز مرگم ، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید

    همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــد

    مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید

    مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید


    بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ

    پـیــر میخانه بخواند غــزلــی از حــــافـــظ

    جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد

    شاهدی رقص کند جمله شما کـــف بزنید


    روز مرگــم وسط سینه من چـــاک زنیـد

    اندرون دل مــن یک قـلمه تـاک زنـیـــــد

    روی قــبـــرم بنویـسیــد وفــــادار برفـــت

    آن جگر سوخته خسته از این دار برفـت…

  • نظرات [ ۲ ]
    • سینا مرادی
    • دوشنبه ۱۸ مرداد ۹۵

    ما شکست خوردیم


    ما شکست خوردیم
    در آسانسوری که پایین می رفت

    خوابِ رقصیدن بر بامِ آسمان خراش می دیدیم
    وَ رؤیاهای ما
    با پوکه ی سیگارهایمان
    زیرِ میزهای تحریرلگدمال می شدند.

    آن قدر به جلدِ مفتش خزیدیم
    که چرکنویسِ سروده هامان
    از نسخه ی نهایی شان شاعرانه تر شدند

    وَ ندانستیم که زخم
    با پنهان کردنِ چرک
    درمان نمی شود.


    « یغما گلرویی »

  • نظرات [ ۳ ]
    • سینا مرادی
    • جمعه ۱ مرداد ۹۵

    باورت شد عشق اینجا ذلت است؟

    باورت شد عشق اینجا ذلت است؟

    عاشقی سوزاندن حیثیت است؟؟

    باورت شد دوستی ها لحظه ایست؟

    بی وفایی قسمتی از زندگیست؟؟

    من که گفتم حاصلش دل بستگیست!

    در نهایت خستگی و خستگیست!

    من که گفتم این بهار افسردگیست!

    دل نبند این پرستو رفتنیست!

    عاقبت دیدی که ماتت کرد و رفت!

    خنده‌ای بر خاطراتت کرد و رفت!

     عجب کاری بدستت داد دل!

    هم شکست و هم شکستت داد دل!

  • نظرات [ ۶ ]
    • سینا مرادی
    • پنجشنبه ۲۴ تیر ۹۵

    ناراضیم ، اما گله ای از تو ندارم ...

    بگذار اگر این‌بار سر از خاک برآرم

    بر شانه‌ی تنهایی خود سر بگذارم


    از حاصل عمر به‌هدر رفته‌ام ای ‌دوست

    ناراضی‌ام، امّا گله‌ای از تو ندارم


    در سینه‌ام آویخته دستی قفسی را

    تا حبس نفس‌های خودم را بشمارم


    از غربت‌ام این‌قدر بگویم که پس‌از تو

    حتّی ننشسته‌ست غباری به مزارم


    ای کشتی جان! حوصله کن می‌رسد آن‌روز

    روزی که تو را نیز به دریا بسپارم


    نفرین گل سرخ بر این «شرم» که نگذاشت

    یک‌بار به پیراهن تو بوسه بکارم


    ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار

    تا دست خداحافظی‌اش را بفشارم


    « فاضل نظری »

  • نظرات [ ۲ ]
    • سینا مرادی
    • چهارشنبه ۹ تیر ۹۵

    تو نباشی ...

    تو نباشی نَفَسم را به دَرَک خواهم داد

    پاسخِ لطفِ خدا را مَتَلک خواهم داد

     

    دوره گردی اگر از کوچه یِ تقدیر گذشت

    جانِ شیرین و جگر را به نمک خواهم داد


    تو نباشی همه‌یِ ثانیه ها مرگِ من است

    صورت ثانیه را دستِ کُتَک خواهم داد


    گورِ بابایِ شعور و ادب و شخصیّتم

    ناسزاهایِ رکیکی به فلک خواهم داد ...!!!


    به درک رفت اگر وزنِ غزل ... شعر فدای سرِ تو

    تو نباشی همه‌یِ زندگی‌ام را به درک خواهم داد

  • نظرات [ ۳ ]
    • سینا مرادی
    • چهارشنبه ۲۶ خرداد ۹۵

    شهریار

    ثریا ابراهیمی (پری) معشوقه معروف استاد شهریار که الان تو آمریکا زندگی میکنه. قسمتی از ادبیات ما مدیون ایشونه وگرنه شهریار بجای شاعر شدن، پزشک میشد و شاید دیگه شاهد شاهکارهای نظیر "آمدی جانم به قربانت..." و امثال اون نبودیم

    استاد شهریار در پی یک شکست عشقی ترم آخر پزشکی دانشگاه را رها میکند و ترک تحصیل مینماید.

    یعنی حدود 6 ماه قبل از اخذ مدرک دکتری از دانشگاه به دلیل شکست عشقی انصراف میدهد.

    او که به خواستگاری دختری از آشنایان میرود چون وضع مالی مناسبی نداشته و در ابتدا مشهور هم نبوده جواب رد میشنود.

    استاد ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﺗﺎ 47 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﺠﺮﺩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻋﺸﻖ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺍﺵ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ...

    ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﺶ ﺭﻓﺖ، به ﺍﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺩ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻣﺎﻝ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﯽ ﺑﻬﺮﻩ بوﺩ !!!

    ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ در ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺳﯿﺰﺩﻩ به ﺩﺭ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﯼ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﻭ بچه ﺑﻪ ﺑﻐﻞ ﺩﯾﺪ ، ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩ که واقعاً معرکه است :

    لطفا ادامه ی مطلب رو بخونید.

  • نظرات [ ۳ ]
    • سینا مرادی
    • شنبه ۲۲ خرداد ۹۵

    زیباترین معشوقه روزی پیر خواهد شد

    گیراتر از چشم تو هم درگیر خواهد شد

    زیباترین معشوقه روزی پیر خواهد شد


    امروز تعبیرم کن اما خاطرت باشد

    خوابی که یوسف دیده هم تعبیر خواهد شد


    مردی که عمری تشنه‌ی جام محبت بود

    یک روز از این نامهربانی سیر خواهد شد


    غره مشو این امپراطوری قدرت‌مند

    با حمله‌ی مشتی مغول تسخیر خواهد شد


    دستی بجنبان تا که امروز تو زیباییست

    دستی بجنبان چون که فردا دیر خواهد شد


    « حسین زحمتکش »

  • نظرات [ ۲ ]
    • سینا مرادی
    • جمعه ۱۴ خرداد ۹۵

    سرنوشت رازداری ، دار باشد بهتر است


    رو به روی پنجره دیوار باشد بهتر است

    بین ما این فاصله "بسیار" باشد بهتر است


    من به دنبال کس‍ی بودم که "دلسوزی" کند

    همدمم این روزها سیگار باشد بهتر است


    من نگفتم آنچه حلاج از تو دید و فاش کرد

    سر نوشت "رازداری" ، دار باشد بهتر است !


    خانه‌ی بیچاره‌ای که سرنوشتش زلزله است

    از همان روز نخست آوار باشد بهتر است


    گاه نفرت حاصلش عشق است ، این را درک کن

    گاه اگر از تو دلم بیزار باشد بهتر است


    « حسین زحمتکش »

  • نظرات [ ۲ ]
    • سینا مرادی
    • شنبه ۲۵ ارديبهشت ۹۵
    در این وبلاگ جملات و داستان‌های کوتاه، اشعار تاثیرگذار عاشقانه و فلسفی قرار می‌گیرد :-)
    اگه دنبال آموزش و اخبار کامپیوتر و تکنولوژی و ... هستین به سایت Samiantec.ir سر بزنید.
    آرشیو مطالب
    پیوندهای روزانه