صدای نالههای ما به آسمان نمیرسد
به گوش یک فرشته هم صدایمان نمیرسد
کنار شعرهایمان اگر که جان دهیم هم
کسی به داد شعرهای نیمهجان نمیرسد
اگرچه زندگی امید... اگرچه مرگ چاره ساز...
ولی به داد درد من نه این نه آن ... نمیرسد!
بتاز رخش نازنین به دست رستمی دگر
که این دوپای خستهام به هفت خان نمیرسد
مرا به سیب قرمز بهشت خود محک نزن
که روسیاهی دلم به امتحان نمیرسد
تو میروی و قصه هم به آخرش رسیده که
دگر زمان به گفتنِ گلم بمان نمیرسد
تمام سرنوشت من شده همین که دیدهای:
کسی که هرچه میدود به کاروان نمیرسد
دلم گرفته از خودم از این منِ بدون تو
و ناجی همیشگی که ناگهان... نمیرسد
گلایه نیست خوب من، ولی بگو که تا به کی
کلاغ قصههای ما به آشیان نمیرسد
« رویا باقری »