۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بغض» ثبت شده است

چه لحظه درد آوریه!

چه لحظه درد آوریه! 

اون لحظه که میپرسه: خوبی؟ 

بغض تو گلوت میپیچه، 

۵ خط تایپ میکنی، ولی به جای ارسال،

همه رو پاک می کنی و می نویسی: 

خوبم مرسی تو خوبی؟...!!


Sina Moradi

  • نظرات [ ۳ ]
    • سینا مرادی
    • سه شنبه ۲۳ تیر ۹۴

    به همین سادگی

    ﻣﻦ ﺗﮑﺮﺍﺭ نمی‌شوم

    ﻭﻟﯽ

    ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ‌ﺭﺳﺪ…

    ﯾﮏ ﻣﻼﻓﻪ‌ﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ…

    ﺑﻪ ﺷﯿﻄﻨﺖ‌ﻫﺎﯾﻢ

    ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯾﮕﻮﺷﯽ‌ﻫﺎﯾﻢ

    ﺑﻪ ﺧﻨﺪﻩ‌ﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪﻡ…

     

    ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﻋﮑﺴﻢ ﺑﻐﺾ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﻨﺪ: ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ

     

    در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن‌هایی که فقط پاهایم را از من گرفت...

    درحالی که گویی ایستاده بودم!

     

    چه غصه هایی که فقط باعث سپیدی مویم شد...

    در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود!

     

    دریافتم کسی هست که اگر بخواهد می‌شود و اگر نه نمی‌شود

     

    "به همین سادگی"

     

    کاش نه می‌دویدم و نه غصه می‌خوردم

    فقط او را می‌خواهم،

    خدا را...


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۱ ]
    • سینا مرادی
    • دوشنبه ۱۵ تیر ۹۴
    در این وبلاگ جملات و داستان‌های کوتاه، اشعار تاثیرگذار عاشقانه و فلسفی قرار می‌گیرد :-)
    اگه دنبال آموزش و اخبار کامپیوتر و تکنولوژی و ... هستین به سایت Samiantec.ir سر بزنید.
    آرشیو مطالب
    پیوندهای روزانه