۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلتنگی» ثبت شده است

نقطه، ته خط...

دختر گلفروش گل را به مرد داد و گفت: برای شما...

مرد گل را به همسرش داد و گفت: تقدیم با عشق.

آن شب زن به محبت همسرش فکر می کرد...

مرد به دست های کوچک و یخ‌زده دخترک

و

دختر گلفروش به این که چرا مرد پول گل را نداد!


 

همه گفتن: عشقت داره بهت خیانت می‌کنه!

گفتم: می‌دونم!

گفتن: این یعنی دوستت نداره هاااا !

گفتم: می‌دونم!

گفتن: احمق یه روز میذاره میره تنها میشی! …

گفتم: می‌دونم!

گفتند: پس چرا ولش نمی‌کنی…؟!

گفتم: این تنها چیزیه که نمی‌دونم

 


دلم برای کسی تنگ است که گمان کردم می‌آید...

می‌ماند و به تنهاییم پایان می‌دهد...

آمد... رفت... و به زندگیم پایان داد...


 

کلاغ جان!

قصه ی من به سر رسید

سوار شو!

تو را هم به خانه ات می رسانم...


Sina Moradi

  • نظرات [ ۰ ]
    • سینا مرادی
    • شنبه ۱۳ تیر ۹۴

    حال من خوب است، خوبِ خوب...

    نگران نباش، حال من خوب است، بزرگ شده‌ام
    دیگر آنقدر کوچک نیستم که در دلتنگی هایم گم شوم
     
    آموخته‌ام که این فاصله ی کوتاهِ بین لبخند و اشک نامش زندگیست
    آموخته‌ام که دیگر دلم برای نبودنت تنگ نشود

    راستی، بهتر از قبل دروغ می گویم…
    “حال من خوب است” ، خوبِ خوب…

    Sina Moradi
  • نظرات [ ۰ ]
    • سینا مرادی
    • شنبه ۱۳ تیر ۹۴
    در این وبلاگ جملات و داستان‌های کوتاه، اشعار تاثیرگذار عاشقانه و فلسفی قرار می‌گیرد :-)
    اگه دنبال آموزش و اخبار کامپیوتر و تکنولوژی و ... هستین به سایت Samiantec.ir سر بزنید.
    آرشیو مطالب
    پیوندهای روزانه