۹۷ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

بهزاد مهدوی ملقب به بهزاد پکس


بهزاد مهدوی
ملقب به بهزاد پکس
متولد ۲۳ . تیر . ۱۳۶۷
محل تولد: تهران/ میدان ولیعصر
بهزاد مهدوی از کودکی علاقه فراوانی به شعر و ترانه داشت. او از سن ۱۵ سالگی شروع به نوشتن شعر و ترانه  کرد و همزمان با این نوشتن ها نسبت به علاقه ای که به موسیقی فارسی مخصوصا رپ داشت از سال ۸۳ شروع به کار در سبک رپ کرد و استارت کار خود را با آهنگی فان به نام بچه نه نه شروع کرد و با همکاری با خوانندگان چون مهران تقضا و …
بهزاد پکس اولین آهنگ خودش رو در استدیو اوج مهر رکورد کرد و با موفقیت در این آهنگ، آهنگ دوم خودش رو با نام فرار مغز ها که این روال به طور عادی ادامه پیدا کرد و با همکاری های پیایی خود با خواننده های شرق تهران، چندین ترک را با موفقیت رکورد کرد ولی پخش آنچنانی نشد.
بالاخره در سال ۸۴ بهزاد پکس آهنگ به نام غریب کش با همکاری احسان سلامی استعداد خودش رو نشون داد که این آهنگ به خوبی پخش شد و باعث شد تا بهزاد پکس با امید بیش‌تر کار خودشو ادامه داد و شروع با همکاری هایی با شهاب مقدم، علیرضا فرد، شهروز شبخیز شروع به کار کرد. در تمام این همکاری ها بهزاد پکس تمامی شعر ها و تکست ها چه رپ چه پاپ رو خوش گفته و تنظیم و… به عهده ی شهاب مقدم و علیرضا فرد بوده. این همکاری ها همچنین ادامه داشت تا سال ۸۹ و درسال ۸۹ دومین موفقیت بهزاد پکس در اهنگی به نام غریب کش ۲ با تنظیم سامان ابراهیمی وارد بازار موسیقی شد. این آهنگ طبق زیبایی و خاص بودن خود طرفداران زیادی پیدا کرد.
منبع: سوالی

در ادامه ی مطلب چندنمونه از آهنگ های زیبای بهزادپکس را معرفی می کنم.
  • نظرات [ ۱ ]
    • سینا مرادی
    • چهارشنبه ۲۴ تیر ۹۴

    معرفی خواننده های پاپ و راک و رپ ایرانی

    از این به بعد در برخی از پست ها و به تدریج به معرفی خواننده های بزرگ ایران و برخی از آهنگ های آنان در این وبلاگ خواهیم پرداخت.

  • نظرات [ ۰ ]
    • سینا مرادی
    • چهارشنبه ۲۴ تیر ۹۴

    چرا طلاقش دادی؟

    یکی از دوستام و خانمش میخواستن از هم جدا بشن...

    یه روز تو یه مهمونی بودیم ازش پرسیدم خانومت چه مشکلی داره که میخوای طلاقش بدی؟

    گفت: یه مرد هیچ وقت عیب زنشو به کسی نمیگه...

    وقتی از هم جدا شدن پرسیدم چرا طلاقش دادی؟!

    گفت آدم، پشت سر دختر مردم حرف نمیزنه...

    بعد از چند ماه از هم جدا شدن و سالِ بعدش خانومش با یکی دیگه ازدواج کرد...

    یه روز ازش پرسیدم خب حالا بگو چرا طلاقش دادی؟

    گفت: یه مرد هیچوقت پشت سر زنِ مردم حرف نمیزنه...


    یادمان نرود کثیف‌ترین انسان کسی است که راز دوران دوستی را به وقت دشمنی فاش سازد.

    اگر پشت سر یک زن بد شنیدید بدانید دو حالت دارد:

    اگر گوینده مرد است؛ بی شک توانایی به دست آوردن او را نداشته است! 

    اگر زن است بدانید توانایی رقابت با او را نداشته!


    فروغ فرخزاد


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۰ ]
    • سینا مرادی
    • چهارشنبه ۲۴ تیر ۹۴

    سخنی زیبا از دکتر علی شریعتی

    برای کسی که می‌فهمد 

    هیچ توضیحی لازم نیست

            و

    برای کسی که نمی‌فهمد

    هر توضیحی اضافه است


    آنان‌که می‌فهمند

    عذاب می‌کِشند

             و

    آنان‌که نمی‌فهمند

    عذاب می‌دهند


    مهم نیست که چه "مدرکی" دارید

    مهم اینه که چه "درکی" دارید


    مغزِ کوچک و دهان بزرگ

    میلِ ترکیبیِ بالایی دارند


    کلماتی که از دهانِ شما بیرون می‌آید

    ویترینِ فروشگاهِ شعورِ شماست

    پس

    وای بر جمعی که لب را

    بی تامل وا کنند

    چرا که

    کم داشتن و زیاد گفتن

    مثلِ

    نداشتن و زیاد خرج کردن است!


    پس نگذارید زبانِ شما

    از افکارتان جلو بزند...


    دکتر علی شریعتی


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۲ ]
    • سینا مرادی
    • چهارشنبه ۲۴ تیر ۹۴

    حاکم انتقادپذیر!

    حاکمی به مردمش گفت: صادقانه مشکلات را بگویید.

    حسنک گفت گندم، شیر که گفتی چه شد؟

    مسکن چه شد؟

     کار چه شد؟

    حاکم گفت: ممنونم که گفتی، همه چیز درست می شود.

    یک سال گذشت و دوباره حاکم گفت: صادقانه مشکلاتتان را بگویید.

    کسی چیزی نگفت، تنها از میان جمع یک نفر گفت:

    حسنک چه شد؟


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۱ ]
    • سینا مرادی
    • چهارشنبه ۲۴ تیر ۹۴

    سیگار

    پرسید من که رفتم سیگارت را ترک کردی؟

    گفتم نه کبریت را ترک کردم!

    سیگار را با سیگار روشن می کنم...


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۱ ]
    • سینا مرادی
    • چهارشنبه ۲۴ تیر ۹۴

    داستانی در مورد خیانت

    دختر جوانی از مکزیک برای یک مأموریت اداری چندماهه به آرژانتین منتقل شد.

    پس از دوماه، نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می کند به این مضمون: …


    لورای عزیز، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم و باید بگویم که دراین مدت ده بار به توخیانت کرده ام !!! ومی دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. من را ببخش و عکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست

    باعشق : روبرت


    دختر جوان رنجیـده خاطر از رفتار مرد، از همه همکاران و دوستانش می خواهد که عکسی از نامزد، برادر، پسرعمو، پسردایی … خودشان به او قرض بدهند و همه آن عکس ها را که کلی بودند با عکس روبرت، نامزد بی وفایش، در یک پاکت گذاشته و همراه با یادداشتی برایش پست می کند، به این مضمون:

    روبرت عزیز، مرا ببخش، اما هر چه فکر کردم قیافه تو را به یاد نیاوردم، لطفاً عکس خودت را از میان عکس های توی پاکت جدا کن و بقیه را به من برگردان…


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۵ ]
    • سینا مرادی
    • سه شنبه ۲۳ تیر ۹۴

    داستان غمگین - وفاداری

    مرد هر کاری می کرد که سگش را از خود دور کند فایده ای نداشت. این سگ هر کجا که صاحبش می رفت به دنبالش حرکت می کرد.

    برای این که از دستش خلاص شود چوبی یا سنگی را بلند می کرد و به سویش می انداخت اما فایده ای نداشت. با هر سنگی که صاحبش برای او می انداخت چند قدمی به عقب بر می گشت و بار دیگر به دنبالش راه می‌افتاد…


    آن روز هم همین اتفاق افتاد.

    آنقدر مرد به کار خود ادامه داد تا هر دو به لب ساحل رسیدند و مرد از روی عصبانیت چوبی را برداشت و ضربه ای به سر سگ زد.

    ضربه چوب آنقدر سنگین بود که سگ بیچاره دیگر توانایی راه رفتن نداشت.

    در این هنگام موج سنگینی از دریا برخاست و مرد را به همراه خود به دریا کشانید.

    مرد که شنا بلد نبود درحالی که دست و پا می زد از مردم درخواست کمک می کرد اما کسی نبود که او را نجات بدهد.

    مرد کم کم چشمایش را بست اما احساس کرد که یک نفر او را آهسته آهسته به سمت ساحل می کشاند. وقتی که دقت کرد دید که سگ با وفایش در حالی که خون از سرش می‌چکد شلوارش را به دهن گرفته و با زحمت او را به ساحل می‌کشاند.

    مرد در حالی که سرفه می زد به سگش نگاه می کرد که ببیند به کجا خواهد رفت دید که سگ به گوشه ای رفت و آرام جان داد.


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۴ ]
    • سینا مرادی
    • سه شنبه ۲۳ تیر ۹۴

    "تو با بقیه فرق داری"

    همه‌ی رابطه‌ها


    با جمله‌ی: تو با بقیه فرق داری شروع میشه!


    و با جمله: تو هم مثل بقیه‌ای تموم میشه!


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۱ ]
    • سینا مرادی
    • سه شنبه ۲۳ تیر ۹۴

    چه لحظه درد آوریه!

    چه لحظه درد آوریه! 

    اون لحظه که میپرسه: خوبی؟ 

    بغض تو گلوت میپیچه، 

    ۵ خط تایپ میکنی، ولی به جای ارسال،

    همه رو پاک می کنی و می نویسی: 

    خوبم مرسی تو خوبی؟...!!


    Sina Moradi

  • نظرات [ ۳ ]
    • سینا مرادی
    • سه شنبه ۲۳ تیر ۹۴
    در این وبلاگ جملات و داستان‌های کوتاه، اشعار تاثیرگذار عاشقانه و فلسفی قرار می‌گیرد :-)
    اگه دنبال آموزش و اخبار کامپیوتر و تکنولوژی و ... هستین به سایت Samiantec.ir سر بزنید.
    آرشیو مطالب
    پیوندهای روزانه